مچاندازی بورس با نرخ تورم و ارز/ گزارش کارشناسی قدس درباره سالی که گذشت
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۸۰۰۰۱
به گزارش قدس آنلاین، بورس در سالی که گذشت تنها ۱۰ درصد رشد را تجربه کرد تا یک سال رکود را به امید رونق در سال آینده پشت سر گذاشته باشد.
کارشناسان انتظار داشتند در سال ۱۴۰۲ بازار سرمایه کشور بتواند به خاطر رشد نرخ تورم و ارز صعود نسبتاً مطلوبی را تجربه کند، اما اکنون که به عملکرد یک ساله این بازار نگاه میکنیم متوجه میشویم شاخص کل بورس حدود ۱۰ درصد و شاخص هم وزن نزدیک به ۲۰ درصد بازدهی ثبت کردهاند که نشاندهنده سپری شدن یک سال سراسر رکود برای بورس کشور و تسلیم شدن این بازار در برابر نوسان متغیرهای کلان اقتصادی کشور و تنشهای سیاسی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علت رشد اندک بازار سرمایه در سالی که گذشت
میلاد یزدانپور، تحلیلگر بازار سرمایه نیز در گفتوگو با خبرنگار قدس میگوید: بازار سرمایه در سال ۱۴۰۲ تا امروز شاخص کل نزدیک به ۱۰ درصد رشد داشته است، کما اینکه ما میدانیم تورم کشور حدود ۴۰ درصد است یعنی سهام شرکتها در بورس از تورم عقبتر بود و با این حال به خاطر بیاعتمادی این سهام ارزنده معامله نمیشد.
وی با اشاره به تبعات سیاستهای انقباضی دولت بر بورس میگوید: دولت با اتخاذ سیاستهای انقباضی و جمع نقدینگی از بازار موج اول نزولی بازار در زمستان را رقم زد. دولت این اقدام را به واسطه انتشار اوراق با سود ثابت سالیانه ۳۰ درصد انجام داد. یکی از دلایل این سیاست این بود که نقدینگی به سمت دلار و طلا نرود که این راهکار کاملاً حالت مسکنگونه داشت.
۲میلیون و ۲۰۰ هزار واحد نخستین هدف بورس
یزدانپور با اشاره به اینکه در حال حاضر بورس ۳۰ هزار واحد رشد کرده و ارزش معاملات بالای ۸ هزار میلیارد تومان است، میگوید: اگر بتوانیم سه روز بالای ۸ هزار میلیارد تومان ارزش معاملات داشته باشیم یعنی اعتماد دارد به بازار برمیگردد و منفیها دارند خریداری میشوند. در سال ۱۴۰۳ نیز هدف نخست رسیدن به شاخص کل ۲میلیون و ۲۰۰ هزار واحد است و این مهم زمانی اتفاق میافتد که ارزش معاملات بورس حداقل سه روز بالای ۸ هزار میلیارد تومان باشد.
وی میافزاید: سهامداران نیز باید حواسشان به بازارهای موازی باشد و سبد سرمایهگذاری خود را متنوع کنند. پیشنهاد این است حتماً بخشی از سرمایه خود را به صندوقهای طلا اختصاص بدهند، این صندوقها میانگین رشدشان در سال ۱۴۰۲ از خود طلا بیشتر بوده است. از دیگر مزیتهای این صندوق این است که بازار گردان خاص خودشان را دارند و چون کارشناسان آنها از اخبار مطلع هستند در رشدها بیشتر رشد میکنند و در اصلاح کمتر اصلاح میکنند.
وی تأکید میکند: برای ۱۴۰۳ پیشنهاد دارم سهامداران پس از صندوقهای طلا حتماً روی سهمهای دلاری و صادراتمحور تمرکز کنند. گروههای فلزات اساسی، پتروشیمی و پالایشی و شویندهها نیز میتوانند گزینههای خوبی باشند. در ضمن میتوانند وقتی ارزش معاملات سه روز پشت هم بالای ۸ هزار میلیارد بود سراغ صندوقهای اهرمی مثل صندوق اهرمی جهش بروند. با توجه به اینکه اکنون در کف بازار هستیم صندوقهای اهرمی میتوانند برای سرمایهگذاری ۲۰ درصد سهام خوب باشند و همزمان ۴۰ درصد سهام به صندوق طلا و ۲۰ درصد به صندوق پالایش که ترکیبی از شبندر، شتران و... است میتواند ترکیب خوبی برای یک سبد سهام باشد.
ضرورت دخیل کردن مردم در فرایند نظارت بر سهام
محمدرضا فلفلانی، تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگار قدس میگوید: در سالی که گذشت شاهد چندین نوع مصوبه بر ضد منافع سهامداران در بازار سرمایه بودیم و نکته اینجاست سهامداران خرد نقش مهمی در این مصوبات نداشتند و نیازها و انتظارات ذینفعان مختلف در این مصوبات رعایت نشد، از جمله مصوبهای که در نهایت منجر به کاهش حاشیه سود برخی از پالایشگاههای کشور شد.
این تحلیلگر بازارهای مالی میگوید: در حال حاضر بازار سرمایه به نقاط بسیار جذابی برای سرمایهگذاری بلندمدت رسیده اما متأسفانه اعتماد میان سرمایهگذاران به بازار سرمایه در سه سال گذشته کم شده و این موضوع یک مانع برای رونق بازار است و سیاستگذار بایستی به فکر اعتمادسازی برای بازار سرمایه باشد این اعتمادسازی با لحاظ کردن یک چشمانداز برای بازار و شفاف کردن آن برای مردم، دخیل کردن مردم در فرایند نظارت بر سهام و شفافیت مالی شرکتها و همچنین نظارت بر رفتار معاملهگران بر تابلو معاملات میسر خواهد شد.
ارزندگی سهام شرکتهای خرد نسبت به بزرگترها
فلفلانی تأکید میکند: از مقایسه بازدهی شاخص کل و شاخص هموزن در سال ۱۴۰۲ به این نتیجه میتوانیم برسیم که اغلب سهام شرکتهای بزرگ بازار اکنون با قیمتهایی نزدیک به قیمت فروردین ۱۴۰۲ معامله میشوند و در کنار آن برخی از سهام کوچکتر در بازار موفق شدند بازدهیهای بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصدی ثبت کنند. این نشان میدهد اگر سرمایهگذاران در سالی که گذشت ترکیبی از سهام کوچک یا ریالی در کنار سهام شرکتهای بزرگ یا صادراتی ایجاد میکردند میتوانستند از سبد سرمایهگذاری خودشان به نسبت کل بازار سرمایه رضایت خوبی داشته باشند ولی به نسبت وضعیت اقتصاد کلان کشور احتمالاً سود آنچنانی نکردند.
وی میافزاید: با توجه به لایحه بودجه ۱۴۰۳ دولت و همچنین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، کنترل تورم در کشور مشروط به کنترل نقدینگی است بنابراین میتوانیم ادعا کنیم که با توجه به اینکه نرخ ارز هم از این دو موضوع تأثیر میپذیرد میشود این برداشت را داشت که در سال آینده بانک مرکزی احتمالاً موفق به کنترل نقدینگی نخواهد شد بنابراین ما با یک تورم و افزایش در نرخ ارز مواجه خواهیم بود با این تحلیل میتوانیم ادعا کنیم سال آینده بازار سرمایه رشد زیادی را تجربه خواهد کرد.
زهرا طوسیمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: بورس بازار ارز و سکه بالای ۸ هزار میلیارد بازار سرمایه سالی که گذشت ارزش معاملات سرمایه گذاری سهام شرکت ها سال ۱۴۰۲ صندوق ها شاخص کل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۸۰۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769